فرازهایی شگرف ازدعای زیبا ی عرفه
ادعیه ای که از معصومین نقل می گردد را می توان نوعی متن آموزشی دانست ؛از این منظر که ولی الله چگونه با معبودش سخن می گوید، ونیز در برخی از این ادعیه فرازهای شگرف و عمیقی وجود دارد که خود کلاس ومنبع درسی برای عرفان می تواند باشد . به عنوان نمونه دعای عرفه که از امام حسین (علیه السلام ) نقل شده علاوه بر وجود یک گفتگوی عاشقانه و صادقانه بین عبد ومعبود ، در فرازهای آخر مضامین شگفتی دارد که با دروس عرفان ما دانشجویان پیوند برقرار می کند ؛یکی ار راه های شناخت حق نگریستن به آثار و آیات اوست . اما این تصور که آیه امری جدا از ذی الایه می باشد از منظر عرفان مورد پذیرش نیست .ایشان نیز در این باره می فرمایند :
«کیف یُستدلُّ علیک بما هو فی وجوده مُفتَقرٌ الیک ، أیکون لغیرک من الظهورِِ مالیس لک حتی یکون هُو مُظهِرلک ، متی غِبتَ حتّی تحتاجَ إلی دلیلٍ یَدلُّ علیک ومتی بَعُدتَ حتّی تکونَ الاثارُ هی الّتی توصلُ الیکَ...»
چگونه آنچه که خود در وجودش نیازمند توست دلیلی بر وجود تو گردد؟ آیا برای غیر از تو از ظهور چیزی وجود دارد که برای تو نباشد تا اینکه آن سببی و محلی برای ظهور تو گردد ؟تو کی غایب بودی تا نیازمند دلیلی گردی که بر تو دلالت کند وکی دور بودی تا آثار سبب رسیدن به تو گردند؟!!!
باتشکر
یامن هواختفی لفرط نوره الظاهروالباطن فی ظهوره