در روزهای پسین سال ۲۰۰۷ میلادی بود که رجب طیب اردغان، رئیس جمهوری کنونی ترکیه از اراده دولتش به بازسازی زادگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی، عارف و سخنسرای بزرگ پارسیگوی سخن بر زبان آورد و دوستداران مولانا در بلخ و قونیه را ذوقزده کرد.
در روزهای پسین سال ۲۰۰۷ میلادی بود که رجب طیب اردغان، رئیس جمهوری کنونی ترکیه از اراده دولتش به بازسازی زادگاه مولانا جلال الدین محمد بلخی، عارف و سخنسرای بزرگ پارسیگوی سخن بر زبان آورد و دوستداران مولانا در بلخ و قونیه را ذوقزده کرد.
دکتر سروش دباغ، در جلسه چهارم و پایانی دروس اخلاقی مثنوی که در مرکز اسلامی ولیعصر برگزار شد گفت:
اگر خاطرتان باشد در انتهای جلسه پیش،پس از اتمام داستان رومیان و چینیان در دفتر اول، بحث داستان طوطی و بازرگان را پی گرفته بودیم. امروز می کوشم تتمه داستان را خدمتتان عرض کنم، بخش هایی از آن را بخوانم و پاره ای نکات اخلاقی و احیاناً عرفانی داستان را استخراج کنم. جلسه آخر است و من چند مطلب را یادداشت کرده ام که این جلسه به آن ها بپردازم. امیدوارم مجالی داشته باشم تا مبحث آفات لسان و اصناف سکوت را توضیح دهم که مولانا در این داستان به نحوی به آن پرداخته است.
مولانا در خصوص دوزخ و کافران چنین فرمود:
"این کافران که در کفرند، آخر در رنج کفرند و باز چون نظر میکنیم آن رنج هم عین عنایت است، چون او در راحت، کردگار را فراموش میکند، پس به رنجش یاد کند.پس دوزخ جای معبد و مسجد کافران است، زیرا که حق را درآنجا یاد کند.
اهل دوزخ در دوزخ خوشتر باشند که اندر دنیا؛ زیرا که در دوزخ از حق باخبر باشند و در دنیا بیخبرند از حق؛ و چیزی از خبر حق شیرینتر نباشد. پس آنچه دنیا را آرزو میبرند برای آن است که عملی کنند تا از مظهر لطف حق باخبر شوند، نه آنکه دنیا خوشتر است از دوزخ.
از مرحوم استاد سید جلال الدین آشتیانی، مقدمه ای مفصل (67 صفحه) و دقیق و البته به تعبیر فروتنانه خودشان «مقدمه ناچیز و بر سبیل ارتجال و با عجله» در ابتدای کتاب شکوه شمس در عرفان عملی و نکته هایی پیرامون جناب مولوی و مثنوی عزیز آمده که بسیار قابل استفاده است. از باب تشویق دوستان و تنبیه همگان این قطعه از پایان این مقدمه تقدیم می شود:
این زمین پربلا را نام دشت کربلاست
ای دل بیدرد آه آسمان سوزت کجاست
این بیابان قتلگاه سید لب تشنه است
ای زبان وقت فغان وی دیده هنگام بکاست
در عرفان یک رابطه پاک بین انسان و خدا وجود دارد که باید در روابط اجتماعی هم ریزش کند/ باید مولانا را به قرون جدید بیاوریم/ ادبیت یک اثر است که آن را از دورههای قبل تا به امروز با خود میآورد/ از نظر مولانا عالیترین نوع علم، علم قلبی است که عین حقیقت است
«صورتِ درویشی، درویشی نباشد! از صورتِ نان، نتوان سیر شدن؛ اصل، معنی است، چون در دل او محبت دنیاست به صورت فقیر باشد به معنی امیر؛ به صورت ادریس باشد به معنی ابلیس.
اندرین ره چون بسی ابلیس آدم روی هست
تا هر آدم روی را زنهار کآدم نشمری».
(سلطان ولد،بهاءالدین محمد بن محمد (د 712ق)، معارف، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران: مولی، چاپ دوم، 1377، ص 269).