قرآن ناطق
قلم زدن در باب ابرمرد یگانه عالم ، بسی صعب است و دشوار. فقه اللغه قرآنی که خود ختم فصاحت و سخن سرایی بود. دل به دریای اندیشه های این بزرگ مرد زدن ، انسان را در قعر جاذبه های آن فرو می برد.سخن از علی(ع) و معرفت به او امری محال است. چگونه می شود موری ضعیف ، کوهی عظیم را بشناسد؟ اما...
آب دریا را اگر نتوان کشید هم به قدر تشنگی باید چشید
بی تردید ایشان سرچشمه جوشان عرفان اسلامی است و منشأ تمام مضامین و مباحث عرفانی را باید در سخنان گهربارش جست. در تمامی خطابه های این شیر خدا معارف عرفانی موج می زند. در این جا فقط چند نکته به عنوان نمونه ذکر می گردد :
1- خطبه های امیرالمومنین علی(ع) با حمد الهی شروع می شود ، مطلع سخنان ایشان مشحون از معرفت به اسماء و صفات باریتعالی است.
«مقام عالی او از هر چیزی بالاتر است. نزدیکی او به همه اشیاء و از همه چیز نزدیک تر ، نه علو مقام ذات اقدسش او را از مخلوقاتش دور ساخته و نه نزدیکی او موجب تساویش با کائنات گشته» خطبه49
«خداوند سبحان در اشیاء حلول نکرده است تا گفته شود: خدا درون آن اشیاء است. و دور از آن اشیاء نیست که گفته شود: خدا از آن ها جدا و مجزاست.»خطبه65
2- همان طور که گذشت ایشان فقه اللغه قرآنی و دانشنامه جامع شیعی می باشند. سرور مومنان در هر فرصتی به تبیین معارف الهی می پردازند.
«ای مردم ، زهد کوتاه کردن آرزوست ، و شکر در هنگام برخورداری از نعمت ها و پرهیزکاری شدید در موقع رویایی با محرمات ...»خطبه81
3- ایشان نه تنها به تفسیر امور زمینی و روزمره پرداخته بلکه آسمان و افلاکیان را نیز به ما می شناساند ، که ازآن جمله است مباحثی در مورد فرشته شناسی :
«خداوند سبحان آن فرشتگان را در اشکال مختلف و اندازه های متفاوت آفرید ... در مغز دل های آنان رگ های خوف از خدا جایگیر شده ، و استمرار در عبادت و استقامت پشتشان را منحنی نموده است»خطبه91
4- نیایش های امام علی(ع)نیز از سر خلوص و ایمان است ، مناجات هایش جایگاه عبد و معبود را نمایان می سازد.
«خداوندا ، به آن چه بر من گستردی و عنایت فرمودی ، نمی توانم جز تو را بستایم و احدی جز تو را سپاس گویم ...»خطبه92
5- ذکر فضیلت های مولای متقیان(ع) از کلام گهربار خودشان : «سوگند به خدا ، من برای تبلیغ رسالت های خداوندی و اتمام وعده ها و کلمات تعلیم شده ام و در نزد ما اهل بیت است ابواب حکم و روشنایی همه امور.»خطبه120
6- سا قی کوثر بنابر حدیث ثقلین ، راه نجات را در تبعیت از اهل بیت(ع) و قرآن می دانند.
«برای دردهای خود از قرآن شفا بطلبید و در مشقت ها از آن یاری بخواهید؛ زیرا درمان بزرگ ترین دردها که کفر و نفاق و انحراف و گمراهی است در آن است.» خطبه 176
علامه محمدتقی جعفری ، شمول نهج البلاغه برهمه حقایق زندگی انسان در ارتباط های چهارگانه انسان با خویشتن ، با خدا ، با جهان هستی و با هم نوع خود را نشان از آشنایی قلبی و عقلی تام و تمام گوینده آن با حقایق وجودی انسان می داند. و معتقد است نهج البلاغه تنها نوشتاری است که توانسته به شش مسأله اساسی بشر پاسخ دهد:
1- من کیستم؟
2- از کجا آمده ام؟
3- به کجا آمده ام؟
4- با کیستم؟
5- به کجا می روم؟
6- برای چه آمده بودم؟
انت قرآنه القدیم و اوصا فک ایاته التی اوحاها
(تویی قرآن او که قدیم است و وصف تو ، آیات اوست که وحی کرده )
خصک الله فی مآثرشتی هی مثل الاعداء لا تتناهی
(اختصاصت داد تو را خدا در صفات بسیار، که آن صفات مثل شماره های بی انتهاست)
لیت عینا بغیرروضک ترعی قذیت و استمر فیها قذاها
(کاش چشمی که به غیر باغ تو چَرا کند، خاشاک دراو رود و همیشه در او باشد)
مفاتیح الجنان – قصیده هائیه اُزریه