بررسی جایگاه زن در عرفان و تصوف
شکوه و تجلی عشق را باید در چشمان یک زن دید.
"آلبرت انیشتن"
در جامعه بشری از دیر باز تا کنون، نظرات و عقاید مختلفی در ارتباط با تفاوتهای مرد و زن وجود داشته است . متاسفانه اغلب این تفکرات و تئوریها بر مبنای برتری مرد بر زن استوار است و هرگز نگاهی واقع بینانه به زن به عنوان نوع بشر نشده است ، و این مسئله به دلایل مختلف من جمله عدم آگاهی از روحیه گذشت و فداکاری است که در آنان وجود داشته و بسیار عادی تلقی شده و همه از کنار آن براحتی گذشته اند یکی از زمینه هایی که حضور کم رنگ زنان در آن بیش از حد به چشم می خورد زمینه های عرفانی و معنوی می باشد و این سوال همیشه مطرح بوده است که چرا با وجود اینکه زن به عنوان موجودی که مظهر عاطفه و مهربانی است تا این حد در طول قرون متمادی نادیده گرفته شده است و چرا افراد بسیار کمی به دفاع از مقام زن پرداخته اند.
در دنیای غرب سیمون دوبووار از جمله کسانی است که به این مساله پرداخته است وی معتقد است علت این حضور کم رنگ و بی توجهی خود زنان می باشد زیرا که زنان خود به این باور دست یافته اند که جهان در مجموع مردانه است و آن را مردان ساخته اند و اداره می کنند و زن خود را مسئول آن نمی داند و زن به عنوان موجودی کهتر و وابسته می باشد که خود را در حالت انفعالی در نظر می گیرد که تنها ویژگی اش تسلیم و رضا بوده و برای رنج کشیدن خلق شده است و این تسلیم ، صبر ،بردباری او مورد تحسین قرار گرفته است زن سرنوشت خود را به دست طبیعت فیزیولوژیک خود سپرده است در حالی که وی بیخبر است از اینکه قادر است چهره دنیا را دگرگون نماید و این أمرمستلزم استفاده صحیح از نیروی منطق است که موقعیت بکار بردن آن چندان نصیب زنان نشده است در مقابل این دیدگاه در جهان اسلام ابن عربی از جمله عرفای بزرگ جهان اسلام است که با رویکردی وجود شناختی جایگاه وجودی زن را در عالم بررسی نموده است اگر چه برخی از افراد نظرات و عقاید وی را در مورد زنان نوعی بازی با الفاظ تلقی می کنند اما دکترنصر ا... حکمت معتقد است که نظرات وی درمورد زن بحث های درون دینی بوده و در اعماق اندیشه هایش ریشه دارد و برگرفته از مباحث مهم فلسفی می باشد ابن عربی معتقد است که زن و مرد در اصل انسانیت با هم تفاوتی ندارند و اگر تفاوتی در آنها به چشم می خورد در اصل ایجاد است نه برتری معنوی و کمال، همچنان که در قرآن خلق آسمان و زمین را بزرگتر از آفرینش انسان بیان نموده است. ابن عربی معتقد است که درک ارزش و مقام و منزلت زن در دار هستی ازاسرار می باشد که خداوند آن را به هرکسی عنایت نکرده است بلکه این علم به اشخاص خاصی از انبیاء از جمله حضرت محمد(صلی ا...علیه وآله) و حضرت موسی(علیه السلام) عنایت شده است و به دلیل آگاهی از این سرّ است که حضرت موسی (علیه السلام) برای مهر زنی، ده سال مزدوری را می پذیرد و پیامبر اکرم (صلی ا...علیه وآله) که فرموده اند من از دنیای شما تنها 3 چیز را محبوب می دارم که یکی از آنها زن است و حکمت الهی اقضا کرده است که اعیان زنان محبوب و اعیان مردان محِّب باشد و زن عاملی شد جهت تقرب پیامبر به خدا نه معبِّد او و پیامبر زنان را نه به خاطر اقتضای طبیعت و شهوت بلکه به خاطر تحبیب الهی آنان را دوست می داشت ابن عربی نیز خود معترف است که من در ابتدای دخولم به طریقت بیش از همه نسبت به زنان کراهت داشتم و 18 سال بر این حالت بودم تا این مقام را شهود کرده و پی به حدیث نبوی پیامبر اکرم (صلی ا...علیه وآله) بردم. وی دلایل فراوانی در دفاع از مقام زنان بیان نموده است که از جمله این دلایل عبارتند از:
" شهود حق در زنان کاملترین و عظیمترین شهود است ."
ابن عربی معتقد است تمام عالم مظهر خداست اما عظیم ترین مظهر، زن است وی تأکید می کند که اگر مرد بخواهد حق را شهود کند باید از طریق زن به این شهود دست یابد و با شناخت زن می توان خدا را شناخت زیرا کاملترین شناخت هستی در وجود زن تحقق می یابد و از سویی دیگر شناخت زن از عالم شناخت دقیقتری می باشد زیرا مردان همواره از موضع قدرت اجتماعی به عالم هستی می نگرند و دید کامل و دقیقی ندارند اما زنان همیشه در حاشیه هستند و در موضع قدرت نمی باشند واین باعث شده است تا شناخت دقیقتری از عالم داشته باشند.
ادامه این دلایل از دیدگاه ابن عربی در ماه آتی ذکر خواهد شد..
مطالب زیبا وجذابی را مطرح کرده بودید در کنار این همه نظرات مثبت برای زنان به دیدگاههای مقابل از شخصیت های دیگر نیز اشاره می نمودید باز هم زیباترمی شد . ممنون