دکتر سید یحیی یثربی: فلسفه امر به معروف و نهی از منکر
ما باید امر به معروف و نهی از منکر را به معنای مجبور کردن ندانیم، بلکه به معنای راهنمایی کردن و وادار کردن بدانیم که کار خدا همین است و کار ما هم باید همین باشد و این راهنمایی و وادار کردن اصلا نیازی به زور و اجبار ندارد، زیرا انسان با زور و اجبار راهنمایی نمی شود، بلکه سرکوب می شود و از انسانیت در می آید.
هم اکنون در جامعهی ما، در چگونگی امر به معروف و نهی از منکر اختلاف است و برداشتهای گوناگونی از آنها دارند. من که این برداشتها را پیگیری میکنم، به این نتیجه رسیدهام که هنوز عدهای، معنای دقیق امر به معروف و نهی از منکر را نمیدانند. به همین دلیل بر خود لازم میدانم که با یک نگاه فلسفی، یعنی با تجزیه و تحلیل عقلانی، معنای امر به معروف و نهی از منکر را روشن ساخته و چگونگی انجام این دو وظیفهی بزرگ را در نظام اسلامی توضیح دهم، تا مبادا کجفهمی دانسته یا ندانسته عدهای و وسوسههای کسانی که هدفی جز ایجاد اسلامهراسی ندارند، در ذهن جوانان کم تجربهی ما، ایجاد شبهه کند.
ملاحظهای عقلانی در باب معنای امر به معروف و نهی از منکر
ما معمولاً، واژهی امر و نهی را با قدرت و برتری همراه میسازیم، یعنی اینگونه فکر میکنیم که امر و نهی همیشه از طرف کسی است که میتواند به طرف دیگر دستور دهد. مانند امر و نهی شاهان و امیران به رعیت و فرمانبران.
آیا واقعاً معنای امر و نهی این است که یک نفر از جایگاه برتر، به دیگری دستوری صادر کند و او را مجبور سازد که کاری را انجام دهد و یا از انجام دادن کاری خودداری کند؟!
من نمیخواهم بر سر معنای لغوی واژهها چون و چرا کنم، هدف من توضیح عقلانی مسئله است که در اسلام همهی کارها براساس عقل استوارند، تا جایی که علمای دین، احکام شرع را پشتوانهی اجرای احکام عقل میدانند.
به دلیل این که ما در معنای امر و نهی نوعی اجبار را دخالت میدهیم، برخی از اهل کلام از جمله خواجه نصیرالدین طوسی، امر به معروف و نهی از منکر را بر خدا واجب نمیدانند و دلیلشان هم این است که اگر امر به معروف و نهی از منکر بر خدا واجب میشد، باید خداوند همهی مردم را مجبور میکرد تا مؤمن و درستکار باشند. (مراجعه کنید به تجرید خواجه نصیر طوسی، مقصد ششم، مسألهی شانزدهم)
در واقع نظر خواجه نصیر این است که با توجه به این که همهی مردم مؤمن و درستکار نیستند، از همینجا میفهمیم که امر به معروف و نهی از منکر بر خداوند واجب نیست؛ چرا که اگر واجب بود آنها نباید کافر میبودند. به نظر من دیدگاه چنین کسانی درست و منطقی نیست، چرا که فلسفه بعثت انبیاء همین امر به معروف و نهی از منکر است. اما آن چه در اینجا مطرح است و ما هم همچنان درگیر آن هستیم غفلت از یک نکته است. خواجه نصیر از این نکته غافل بوده و امر به معروف و نهی از منکر را بر خدا واجب ندانسته است و ما هم از آن نکته غافلیم و در روش آن دچار انحراف میشویم. آن نکته به طور خلاصه این است که در امر به معروف و نهی از منکر اجبار جایی ندارد.
اجبار در امر به معروف و نهی از منکر جایی ندارد
اگر بخواهیم این مسئله را به شیوهای فلسفی و کلامی تببین کنیم باید گفت که رابطهی خدا با مردم بر دو گونه است: رابطهی تکوینی و رابطهی تشریعی. در رابطهی تکوینی، خداوند کارها را در اختیار خود دارد و با قوانین ویژه کار موجودات جهان را تدبیر میکند. رویش گیاهان و زندگی و مرگ انسانها، همه براساس این قوانین اداره میشوند. اما در حوزهی دین و شریعت، رابطهی خداوند با انسان بر اساس راهنمایی استوار است. خداوند انسان را به عنوان یک موجود آزاد و آگاه به راه راست هدایت میکند و نسبت به گمراهیها هشدار میدهد.
بدیهی است که در چنین رابطهای اجبار و اکراه جایی ندارد، آن چه مهم است گفتگو با انسان است و هدف همهی بعثتها، ابلاغ پیام خداوند و بشارت و انذار است، یعنی خداوند با پیام خود به انسان که موجودی است آگاه و آزاد، اطلاعرسانی میکند و با هدایت او به راه راست، او را به سرانجام نیک در دنیا و آخرت مژده میدهد و در عین حال او را هشدار میدهد که به بیراهه نرود تا در دنیا و آخرت زیان نبیند.
بنابراین ما باید امر به معروف و نهی از منکر را به معنای مجبور کردن ندانیم، بلکه به معنای راهنمایی کردن و وادار کردن بدانیم که کار خدا همین است و کار ما هم باید همین باشد، و این راهنمایی و وادار کردن اصلاً نیازی به زور و اجبار ندارد، زیرا انسان با زور و اجبار راهنمایی نمیشود، بلکه سرکوب میشود و از انسانیت در میآید.
انسان تا انسان است، خدا حرمت او را نگه میدارد و با او به عنوان یک طرف معتبر سخن میگوید و حتی در روز قیامت نیز به او حق استدلال میدهد و لذا میکوشد تا بر انسان حجت تمام شود.
آیات بیانگر حدود هدایت
حتی به رسول خدا در آیههایی که سرا پا معجزهاند، با بیان روشن توضیح میدهد که در مقابل منکران شکیبا باشد و اذیّت و آزار را تحمل کند، وگرنه اگر اجبار لازم بود، خود خدا میتوانست، همهی جهانیان را با ایمان و درستکار سازد. به این آیهها (سورهی انعام، آیههای 33 تا 35) توجه کنید و آنها را بارها و بارها بخوانید تا به درک درست برسید.
سه نکته
در پایان سه نکته را یادآور میشوم:
توصیه قرآن به پیامبر(ص) مبنی بر ضرورت شیکبایی در امر به معروف و نهی از منکر
*منبع : سایت دکتر سیدیحیی یثربی
من هم با دکتر یثربی موافق هستم امر به معروف و نهی از منکر بر رب و هادی واجب است و تشویق به فضایل و نهی از رذایل با مجبور کردن کاملا متفاوت است و در پاسخ به دوست عزیزم خانم جعفری این آیه از قرآن را یاداور میشوم که...
لا اکراه فی الدین