از غزنین تا خراسان...
معرفی اجمالی دو شاعر بزرگ و هم عصر که در قرن ششم هجری قمری میزیستند، بهمنظور اشنایی با برخی وجوه مشترک زندگی ایشان:
1. ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی ملقب به حکیم سنایی که در سال 459 ه.ق در شهر غزنین پا به عرصه هستی نهاد، و در سال529 در همان جا در گذشت تخلص او سنایی است ولی در دیوان او ابیاتی به چشم میخورد که در آن سنایی خود را "حسن" خوانده است!
حسن اندر حسن اندر حسنم .........تو حسن خلق و حسن بنده حسن
او در آغاز جوانی، شاعری درباری و مداح مسعود بن ابراهیم غزنوی و بهرام شاه بن مسعود بود. ولی بعد از سفر به خراسان و اقامت چند ساله در این شهر و نشست و برخاست با مشایخ تصوف، در منش، دیدگاه و سمتگیری اجتماعی وی دگرگونی ژرفی پدید آمد. از دربار بریده و به دادخواهی مردم برخاست، بر شریعت مداران و زاهدان ریایی شوریده و به عرفان عاشقانه روی آورد.
دین را حرمی است در خراسان .....دشوار تو را به محشر آسان
همواره رهش مسیر حاجت............پیوسته درش مُشیر غفران
2. سید حسن ملقب به اشرف الدین و متخلص به «حسن»، فرزند محمد حسینی غزنوی مقیم غزنین و یکی از نامبردارترین فصحای بزرگ
و دانشمند اواسط قرن ششم هجریست و حکایات مربوط به احوال او به دورهای از عمر او
در سنوات 511 تا 555 ه.ق بازمیگردد. وی نزد پادشاهان غزنوی و سلجوقی به ویژه بهرام
شاه و سنجر شاه عزت و احترامی تمام داشته و از نزدیکان ایشان شمرده میشد. سید حسن
سالهای پایانی عمر خود را در خراسان گذرانید و در سال 565ه.ق در قریه آزادوار از توابع جوین درگذشت البته برخی معتقدند
که او در همان غزنین درگذشته است.
نسیمی که به من بوی خراسان آرد. چون دم عیسی در کالبدم جان آرد
دل مجروح مرا مرهم راحت سازد.............جان پردرد مرا مایه درمان آرد
گرچه سید حسن التفاتی به سرودن غزل نداشت ولی غزلیاتی که از او برجای مانده است در نوع خود بسیار زیبا و دلکش هستند، که در بخش پیشین نمونهای از این غزل در کنار غزلی مشابه از سنایی درج گردید.
-------------------------
رک.به:
-اقبال، عباس. (1313 )، اطلاعاتی چند در باب سید حسن غزنوی، مجله ارمغان : ش 156 (81 -90)
-نایل؛ (1340)؛ سید حسن اشرف غزنوی مجل آریانا:ش 222 (23 -30)
-سایت ویکیپدیا و مردان پارس http://www.persian-man.ir