زنی عارف وهمشهری
اوبانویی است که سلمی درباره ی او مینویسد:در عصر او زنی چون او نبود.در میان زنان عارف خراسان نام فاطمه نیشابوری درخشش خاصی دارد.بایزید بسطامی وذوالنون مصری اورا ثنا گفته اند وذوالنون درباره مسایلی از اوپرسشهایی کرده است.
بایزید.... درباره ی اوگفت:"که درعمر خود یک مردویک زن دیدم. آن زن فاطمه نیشابوری بود.از هیچ مقام وی راخبر نکردم که آن خبر وی راعیان نبود."
یکی از مشایخ از ذوالنون پرسید:که رابزرگتر دیدی دراین طایفه؟گفت:زنی بود درمکه که وی رافاطمه نیشابوریه می گفتند.درفهم معانی قران سخن می گفت که مرا عجب آمد."ذوالنون اورااستاد خود میداند.
این بانو مجلس وعظ داشته است.روزی برای ذوالنون هدیه ای فرستاد.ذوالنون آن راقبول نکردوگفت:درقبول کردن هدیه از زنان مذلت وخواری است.فاطمه گفت:در دنیا صوفی از آن پست تر نیست که سبب درمیان بیند.
از سخنان اونقل شده:"افراد صادق ومتقی در این روزگار دردریایی فرو رفته اند که امواج آن را آشفته میسازد.ایشان خدایشان رابه دعای غریق می خوانند واز وی نجات وخلاصی طلب می کنند."
روزبهان بقلی گفتگوی حلاج با فاطمه را نقل می کند.آنگاه که حلاج بردار بود فاطمه ازاومفهوم تصوف را پرسید.البته با توجه به سال وفات این بانو(223)وسال وفات حلاج(309) این گفتگو صحت ندارد.فاطمه نیشابوری از زنانی بود که چند سال مجاور مکه بود وسفرهایی به بیت المقدس داشته است ودر سال 223در حال عمره گزاردن جان سپرد.
یا خیر؟