کجایند حلاجها...؟!
سه شنبه, ۴ آذر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۸ ق.ظ
منصور حلاج؛ در شعری از شفیعی کدکنی و دکلمهای از پرویز پرستویی..
دریافت دکلمه "همیشه" از پرویز پرستویی
* * * *
"حلاج در کوچه باغهای نیشابور"
در
آینه دوباره نمایان شد
با
ابر گیسوانش در باد
باز
آن سرود سرخ اناالحق
ورد
زبان اوست
تو
در نماز عشق چه خواندی؟
که
سالهاست
بالای
دار رفتی و این شحنه های پیر
از
مردهات هنوز
پرهیز
میکنند
نام تو را به رمز
رندان سینه چاک نشابور
در
لحظههای مستی
مستی و راستی
آهسته زیر لب
تکرار میکنند
وقتی
تو
روی چوبهی دارت
خموش
و مات
بودی
ما
انبوه کرکسان تماشا
با شحنه های مامور
مامورهای
معذور
همسان
و همسکوت ماندیم
خاکستر
تو را
باد
سحرگهان
هر
جا که برد
مردی
ز خاک رویید
در
کوچه باغهای نشابور
مستان نیم شب به ترنم
آوازهای
سرخ تو را باز
ترجیع
وار
زمزمه
کردند
نامت
هنوز ورد زبانهاست
"شفیعی کدکنی"
۹۳/۰۹/۰۴
به پای هرزه علف های باغ کال پرست..
+عالی بود