خدا، عشق و جهنم ...!؟
در فضای مجازی از زبان پاپ فرانسیس شایع شد که گفته است:«کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست؛ زیرا این مسئله با عشق خداوندی تعارض دارد و آدم و حوا داستانی بیش نیستند.. ما با تفکر و دعا فهم جدیدی از برخی از عقاید به دست آوردیم؛ کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این مسئله، عشق الهی را زیر سؤال خواهد برد، همچنین خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است.. خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد! علاوه بر داستان آدم و حوا تنها یک اسطوره است و جهنم تنها کنایه ای از روح تنها است»
صرف نظر از صحت و سقم این انتساب، سؤال رایجی مطرح است و آن این که اگر خدای رحمان و رحیم به بندگان خود عشق می ورزد تا بدان جا که از قول او فرمودند: «لو علم المدبرون کیف اشتیاقی بهم لماتوا شوقاً» اگر گریزندگان از من – خدا – بدانند که چقدر بدان ها مشتاقم از شوق، هر آینه خواهند مُرد، فلسفه ی «جهنم» چیست؟ آیا می توان آن را به یک سمبل و نماد تفسیر کرد؟
پاسخی که علما و عرفای اسلامی به این سؤال داده اند این است که بین «رحمت رحمانیه» و «رحمت رحیمیه» تفاوتی است از جنس عموم و خصوص مطلق. به عبارتی رحمت رحیمیه در مقابل عذاب الهی قرار دارد و هرگز با آن جمع نمی شود ولی رحمت رحمانیه، هم شامل رحمت رحیمیه می شود و هم شامل مقابل آن یعنی غضب و عذاب الهی. در مقام تشبیه مانند پدر و مادری که با فرزند خود دو گونه رفتار می کنند گاهی تشویق و گاهی تنبیه، این تشویق همان رحمت رحیمیه است که با تنبیه جمع نمی شود – یعنی نمی توان هم زمان تشویق کرد و هم تنبیه - ولی اگر انسان بصیر به دیده ی بصیرت بنگرد می بیند که باطن همین تنبیه و تأدیب نیز چیزی جز رحمت نیست. پس رحمت رحمانیه گسترده تر است و همه ی هستی حتی جهنم را هم در برمی گیرد.
ملاصدرا در ج9 از اسفار اربعه ص357 از ابن عربی نقل می کند که بر اساس آیه ی شریفه ی «الرحمن علی العرش استوی»، استواء رحمان – به اسم رحمان توجه شود - با دو قدم بوده است، قدمی را بهشت و دیگری را جهنم می گویند.
البته برخی از عرفا تعابیری دارند که شاید به گونه ای قابل تأمل باشد، آنها می گویند حتی کسانی که قرآن به آنها وعده ی خلود در آتش را داده است، بعد از سیر مراحلی از نقمت و سختی، عذاب برای آن ها عذب و گوارا می شود چرا که غبار و پرده ی غفلت از آنها زدوده شده و جمال یار را به نظاره می نشینند و در این حال مانند معشوقی هستند که عاشق در مقام معاشقه به او سیلی می زند در این جا اگر چه درد هست ولی دردی است گوارا. (نقل از ملاصدرا، اسفار، ج9، ص361)
شما استاد ما هستید و اگر در حضور بزرگانی چون شما، دکتر قنبری و دکتر عباسی، جسارت کرده و ابراز نظر میکنیم نه از باب کمال علمی و عملی بلکه مینویسیم تا نقص هایمان را عریان ساخته و به یاری شما در جهت رفع آن بر آییم.