معرفی فیلم: پروانگی در "ساکن طبقه وسط"
دربین مطالب معنوی و عرفانی که دراین سایت نوشته میشود و گاه با فرهنگ و هنر پیوند میخورد، همواره جای معرفی و نقد فیلم خالی بوده است. ازین جهت تصمیم گرفتیم که با همکاری عزیزان نویسنده، بخشی را برای معرفی آثار عرفانی-فلسفی و معنویتگرای سینمایی و نقد آن اختصاص دهیم.
در این بخش به معرفی فیلم "ساکن طبقه وسط" به کارگردانی شهاب حسینی و نوشته محمد هادی کریمی میپردازیم.
ساعت سه و نیم عصر است و جمعیت نه چندان زیادی پشت درب سالن شماره سه منتظر نشستهاند.
همه
میدانیم که با فیلمی متفاوت روبرو میشویم شاید آنها هم از تیزر تبلیغاتی
بدنبال کشف راز جاودانگی آمدهاند، شاید حیرانند و دنبال پاسخ، شاید ...
شاید مثل نقش اول فیلم سردرگماند، آشفتهاند، مثل همان وقتی که فهمید
نمیتواند بچهدار شود و دیگر جاودانه نیست.. آنوقت شروع کرد به همذات پنداری
با آدم بزرگها تا روحش آرام شود..از خواننده و بازیگر گرفته تا نیوتون و
سقراط و چگوآرا؛ اما هیچکدام راضیاش نمیکند و حالا آشفتهتر از همیشه بین دو
دنیا و دو تجربه متفاوت معلق میماند. اما تنها نیست و هرکس در شمائل انسان و... به کمک او میآیند حتی مولوی و شیخ صنعان یا حتی همان رهگذری که در
خیابان میبیند..
المانهای عرفانی و علمی را جستجو میکند ..از
اندیشههای فروید تا فرضیههای داروین. گزارههایی که گاهی با هم در تضادند
و معلوم نیست که کدامشان برایش آرامش و حقیقت میآورند. اما بالاخره مصمم
میشود به جای پیدا کردن پاسخ برای آنها نگاه عارفانه را در پیش بگیرد.
اما بخش ناخوشایند داستان آنجاست که نقش اول فیلم حتی طعم گس طبقهی پایین
راهم امتحان کرد و بعد از اینکه از وهم بودن آن مطمئن شد راه طبقهی بالا را
در پیش گرفت. یک آزمون و خطای واقعی!
شاید از طنز فیلم مخصوصا در
ابتدای آن بدتان بیاید! شاید سلیقهتان سبک فیلم را نپسندد شاید بعضی
قسمتهای فیلمنامه بنظرتان هوشمندانه نباشد حق دارید! اما تم اصلی فیلم
زیباست و متفاوت. شاید کارگردان مخصوصا سعی کرده است تا گوشهای از تمام
تفکرات مطرح دنیا را در فیلم خود بیاورد تا به آنها فکر کنیم ...تا در طبقه
وسط نمانیم ...
یکی از منتقدین نوشته بود منظور از طبقه وسط همان مرحله دوم از سه مرحله (کرم-پیله-پروانگی) است و فیلمنامه میخواهد بگوید فقط کسانی میتوانند پرواز کنند که از زمین یا «طبقۀ پایین» دل بریده باشند.. فکرمیکنم رمز دیگری هم برای این کمال وجود داشت و آن باور نقش اول فیلم به "دمیدن صبح" بود.
محمد جواد ادبی استاد عرفان و فلسفه اسلامی در نشست
فیلم "ساکن طبقه وسط" عصر روز شنبه 8 آذر با حضور کارگردان و فیلم نامه نویس در فرهنگسرای ارسباران اضافه
کردند که: «امروز در زمانهای زندگی میکنیم که یک ششم حقیقت در دسترس ماست و
رسیدن به حیرت نکته بسیار مهمی است. انسان مدرن اینگونه زندگی میکند و
معنایی که انسان مدرن به دنبال آن است متفاوت با معنایی است که در دوران سنتی
در پی آن بوده است. ابن عربی متونی را برای ما باقی گذاشته که کثرت را در
وحدت و وحدت را در کثرت در زندگی واقعی به کار برده است.
ما به عرفان مثل آب
و غذا احتیاج داریم و عرفانی که تکیهگاه آن وحی باشد، اهمیت دارد. این
فیلم خود سلوک است و امروز الهیاتِ پویشی میگوید؛ خدا همین جا کنار ماست و
اگر شاد میشویم به اندازه ما شاد و یا غمگین میشود. تمام این کثرتها به
وحدت تبدیل میشود و آن زمانی است که ما به دنبال وحدانیت باشیم. سلوک یعنی
تن به دنیا و دل به خدا دادن.»
+ برای خواندن مطالب بیشتری درمورد فیلم میتوانید ماهنامه فرهنگی - هنری (تخصصی سینما) - شماره 483، آذر 1393 را مطالعه نمایید.
1 - استفاده از نی! و موسیقی آن به عنوان وسیله و عامل جذب و ایجاد طلب در سالک برای طی طریق
2- پیر و مراد متفاوت! جایگزینی جالب و یا به عبارت بهتر غافلگیر کننده و ساختارشکنانه که به جای پیر و مراد تصور معمول -پیرمردی سفید موی و سپید جامه و...- با یک بانوی جوان مواجه می شویم