شب استاد پورجوادی
به گزارش ایسنا، صد و هشتادمین شب مجله بخارا به بزرگداشت نصرالله پورجوادی و رونمایی از دو کتاب او اختصاص داشت.
آیین رونمایی از دو کتاب «آسمان جان» و «عهد الست» پورجوادی در آغاز نشست و با حضور علی دهباشی، محمدعلی موحد، داریوش شایگان، ابوالحسن نجفی، محمود دولتآبادی، بهاءالدین خرمشاهی، مهدی نوریان، سعید حمیدیان، منوچهر انور، داوود موسایی و سیروس علینژاد برگزار شد.
بعد از آن علی دهباشی - سردبیر مجله بخارا - با اشاره به اینکه انتشار دو کتاب نصرالله پورجوادی بهانهای برای بزرگداشت اوست، گفت: ایشان در طی چهار دهه اخیر در صورتهای گوناگون با جامعه علمی و فرهنگی حوزه زبان فارسی در ارتباط بوده و این ارتباط علمی خارج از مرزهای ایران هم گسترش یافته، سالها تدریس در دانشگاهها و مراکز علمی ایران و این اواخر در دانشگاههای آمریکا این ارتباط را با دانشجویان بیشتر گسترش داد.
او افزود: تألیف مقالات بسیار در زمینه فلسفه، عرفان و تصوف به صورت تخصصی و مقالات دیگر در حوزه مسائل فرهنگی، تاریخی و اجتماعی زمانه ما بخشی دیگر از فعالیتهای قلمی ایشان را شامل میشود. در زمینه ترجمه کتابهای فلسفی نیز با انتخابهای بسیار بجا و ارزشمندی که دارند آثار مهمی را به زبان فارسی عرضه کردند.
دهباشی همچنین با اشاره به سابقه پورجوادی در انتشار کتاب گفت: در کنار همه فعالیتهای تدریس، تألیف، ترجمه و تصحیح متن، پورجوادی بنیانگذاری و تأسیس مؤسسه عظیم و معتبر دانشگاهی مرکز نشر دانشگاهی را که از سال 1359 است تا سال 1382 در کارنامه خود دارد. این مرکز دانشگاهی که به سرعت اعتبار علمی و پشتیبانی اصحاب فکر را به دست آورد، در مدت کوتاهی پناهگاه علمی و فکری صدها استاد دانشگاه و نویسندگان و مترجمان درجه اول این مملکت شد.
سپس بهاءالدین خرمشاهی به دوستی 47 ساله خودش با پورجوادی اشاره کرد و اینکه در سربازی با پورجوادی و اصغر دادبه و حسن انوشه همراه بوده است و بعد از آن با پورجوادی در انتشارات همکاری میکرده است.
این حافظپژوه درباره پورجوادی گفت: پورجوادی را به عنوان بزرگترین فرهنگساز بعد از انقلاب میشناسم. خیلیها با آثار خودشان فرهنگسازی کردند. آن را محسوب نمیکنم. او کسی است که سازمانی و با به کار گرفتن دهها دانشمند و استاد توانسته هزار کتاب دانشگاهی عمدتاٌ، کتابهای معارف اسلامی، عرفانی و تصحیح نسخ و بسیاری متنهای درسی دانشگاهی منتشر کند. به گمانم بیش از هزار اثر چاپ کردند. چندین کنگره درباره زبان فارسی و زبانشناسی برگزار کردند و هیچ کس نمیداند چرا ایشان کنار رفتند. ضایعه فرهنگی بزرگی بود چنان که کمر این مرکز بزرگ شکست. بعد از رفتن ایشان که شاید هفت هشت سالی هست و آن همه نشریه، باستانشناسی، شیمی، فیزیک، ریاضی، معارف، نشر دانش، ناگهان دچار بلای آسمانی شد، همه خوابید. حیرتآور است. میگویند که کارها نباید قائم به شخص باشد، باور نکنید، در بسیاری موارد کارهای بزرگ است که یک شخص بزرگ آنها را به سرانجام میرساند.
خرمشاهی درباره قلم نصرالله پورجوادی هم گفت: نوشتههای اینترنتی ایشان هم خیلی خواننده دارد. قلمشان خیلی خوب است. به تعبیر بنده هیچ گیر و گره و گرایی ندارد. نه فارسیگراست، نه عربیگرا، نه لغتپَران. همه آب روان است.
او در پایان شعری را که برای پورجوادی سروده بود، خواند.
بعد از آن مهدی نوریان هم سخنانش را با بیان ماجرای آشنایی خود با پورجوادی آغاز کرد و سپس درباره مجله نشر دانش گفت: در آن روزها وقتی مجله نشر دانش به اصفهان میرسید، واقعاٌ یک حادثه بود. همه دربارهاش صحبت میکردند چون آن موقع مجلات دیگری هم نبود. کسی که چنین مجلهای را دایر میکند، باعث میشود که افراد انگیزه پیدا کنند و تشویق میشوند که بنویسند. وقتی کسی مطمئن نباشد نوشتهاش در یک جای آبرومند که دارای اعتبار علمی است چاپ نمیشود، اصلاٌ دستش به قلم نمیرود و نمینویسد. خود وجود چنین مجلهای باعث میشد که افراد تشویق بشوند، علاقهمند بشوند که بنویسند. به همین دلیل است که الان دوره مجله نشر دانش گنجینهای است.
او ادامه داد: بزرگترین خصوصیت کار آقای پورجوادی این بود که آنجا مثل کوه استوار ایستاده بودند و نمیگذاشتند مقالهای سطحی و بیمایه در مجله نشر دانش چاپ شود.
سپس سعید حمیدیان به آشنایی خود با پورجوادی در دوران خدمت سربازی اشاره و خاطراتی را بیان کرد.
ابوالحسن نجفی هم در این مراسم به بیان اقدامهای پورجوادی پرداخت و گفت: در سال 1357 (یا 1358) قرار بر این شده بود که در مدت تعطیلی دانشگاهها، استادان و مدرسان دانشگاه درس خود را به صورت کتابی تحریر کنند و برای چاپ آماده سازند. آن زمان هنوز موضوع ویراش و ویراستاری نشریات و کتابها برای همه روشن نشده بود و بسیاری آن را فقط اصلاح اغلاط انشایی و احیاناً املایی میدانستند. آقای دکتر پورجوادی میدانست که هیچ نشریهای بدون ویرایش قابل چاپ نیست. لذا به «شورای انقلاب فرهنگی» پیشنهاد کرده بود که سازمانی برای این منظور تأسیس شود. شورای انقلاب فرهنگی نیز تأسیس و اداره این سازمان را بر عهده خود آقای دکتر پورجوادی گذاشت و به این ترتیب «مرکز نشر دانشگاهی» به وجود آمد.
نجفی در ادامه به بیان ماجرای شکلگیری مجله لقمان پرداخت و گفت: مجله «لقمان» چاپ میشد، 17 سال تمام، مرتباٌ سالی دو شماره منتشر شد. سال 1383 مشخص نبود که دکتر پورجوادی را به چه مناسبت از مدیریت مرکز نشر دانشگاهی کنار گذاشتند و آقای دیگری را از یکی از دانشگاههای شهرستانها دعوت کردند که بیاید و به جای ایشان مدیر مرکز نشر دانشگاهی بشود. طبعاً مجله هم متوقف ماند، مدیر یا مدیران دیگری در مرکز نشر دانشگاهی آمدند و مجله «لقمان» همچنان در محاق تعطیل بود. و به این ترتیب عمر لقمان مثل دیگر مجلات نشر دانشگاهی به پایان رسید.
سیروس علینژاد نیز در ادامه درباره مجله نشر دانش گفت: به نظر من نشر دانش شاهکار مرکز نشر دانشگاهی بود و به قول دکتر معصومی پرچم این مرکز بود. این مجلهای بود که 20 سال منتشر شد و من کمتر مجلهای را مثل آن سراغ دارم. این مجله نشر دانش از جلدش تا پایانش هم از نظر سلیقه بسیار باسلیقه بود و هم از نظر محتوا بسیار قابل اطمینان. همه چیزش حساب شده بود. اندازه حروف مناسب بود، قطعش مناسب بود. حجم صفحاتش مناسب بود. آدم راحت با آن ارتباط برقرار میکرد. در دهه 60 که برهوت بود و هیچ چیز نبود و در چنین فضایی نشر دانش منتشر میشد.
پیام آیتالله سیدمصطفی محقق داماد هم در مراسم بزرگداشت نصرالله پورجوادی خوانده شد.
بعد از آن داوود موسایی - مدیر نشر فرهنگ معاصر - از همکاری با پورجوادی و اثرگذاری نشر دانشگاهی حکایت کرد و گفت: وجود دکتر پورجوادی سرشار از برکت است. اگر بدخواهان مرکز نشر را از وجود او محروم کردند، ایشان به کارهای علمی خود پرداختند، که حاصل آن انتشار بیش از 10 عنوان اثر جدید بوده که تقدیم جامعه علمی کردهاند، از جمله همین دو اثر که امروز رونمایی شد.
او افزود: این مجموعه که به نام مجموعه تاریخ اندیشه منتشر میشود حاصل همکاری ایشان با موسسه فرهنگ معاصر است که طی چندین جلسه بحث و گفتوگو انتشار آنها شروع شده و امیدواریم با توسعه این مجموعه، مجموعههای دیگری از این دست از دانش و تجربه ایشان در مرکز نشر جامعه بهرهمند شود.
نصرالله پورجوادی هم در پایان از برگزارکنندگان مراسم تشکر کرد و گفت: قدردانی نکردن از استادان غمانگیز بود. آنهایی که اهلیت نداشتند ارزش این عناصر فرهنگی را نمیدانستند. ما سعی کردیم در مرکز نشر دانشگاهی اینگونه عمل نکنیم. من از همکارانم بسیار یاد گرفتم. من از صبح تا بعدازظهر از همکارانم در رشتههای گوناگون میآموختم. برایم مرکز نشر یک دانشگاه بود و اوقات آموزندهای را طی میکردم. گاهی فکر میکنم اگر فرصت دوباره ایجاد شود آیا مجدداٌ این کار را خواهم کرد. فکر میکنم بله این کار را انجام میدهم. دوران خوبی بوده. من با آقای ابوالحسن نجفی 25 سال کار کردم. از ایشان آموختم. نشریاتی را منتشر میکردیم که نویسندگانش را میدیدیم. نویسندگان در مجله حضور داشتند. محیط نشریات ما پرنشاط و دارای انگیزه کار بود. نشر دانش اگر از جهت فنی مزایایی داشت به عهده حسین مشتاق بود. من تعجب میکنم بعد از تعطیلی مجله چرا دق نکرد. او عاشق مجله بود.
در شب نصرالله پورجوادی نویسندگان و پژوهشگران دیگری نیز حضور داشتند از جمله: حسین معصومی همدانی، هارون یشایایی، صفدر تقیزاده، ایرج پارسینژاد، منصور یزدانیان، اسماعیل جمشیدی، قدرتالله مهتدی، مهندس بهمنی، امیرسعید الهی، دکتر سرمد قباد، دکتر علی جزایزی و دکتر میرمجلسی.
من شخصا به آقای دکتر پورجوادی بسیار ارادت دارم، چون به واسطه ایشان با برخی شخصیتهای بزرگ عرفانی از جمله احمد غزالی و جنید و نیز بحث عهد الست آشنا شدم.
خدا ایشان را حفظ کند و بر توفیقاتشان بیافزاید.