تصوف زاهدانه-تصوف عاشقانه
اولین مرحله تصوف، خصوصا در جهان اسلام ،تصوف زاهدانه بود و بزرگترین نماینده این مکتب خوفی و زهدی ،ابوحامد محمد غزالی است .غزالی از متفکران درجه اول ایرانی است که در قرن پنجم می زیست .این بزرگوار به قول مولانا((عالم عالمیان))بود1 و در عصر خود سرآمد علما عصر به شمار می آمد .غزالی نماینده و مروج تصوف خوفی و زهدی بود. امکان ندارد که کسی کتاب کیمیای سعادت یا احیاء علوم الدٌین او را بخواند و تحت تاثیر او واقع نشود. وی در این کتاب ها محقق است نه مقلد یعنی تجربه های شخصی خود را در این آثار عرضه کرده است.در سراسر این کتاب ها خوف از خداوند موج می زند. اودر چهره موجود مهیبی ظاهر می شود که آدمی هرچه به او نزدیک تر می شود ،خود را حقیر تر می یابد.مهابت خداوندی او را چنان در کام می کشد که از وی هیچ چیز باقی نمی گذارد.اذعان به تهیدستی و کوچکی و بی پناهی و عجز مطلق ،در برابر قادر مطلق نهایت پیام غزالی است. مولوی هم وقتی غزالی گونه سخن می گوید، به این معنا اشاره می کند:
جز که تسلیم و رضا کو چاره ای در کف شیر نری خونخواره ای
جالب است که احمد غزالی ،برادر ابوحامد، مشیی مخالف برادر خود داشت. کتاب سوانح او ،حاوی تصوف عشقی در فرهنگی ایرانی-اسلامی بود. لکن این کتاب چندان رواجی نیافت و از اقبال گرمی برخوردار نشد تا نوبت به مولوی رسید .مولوی مهم ترین و موثر ترین صوفی یا عارف در فرهنگ ایرانی-اسلامی است که آگاهانه بنای تصوف خود را بر عشق نهاد ،نه بر خوف و زهد. بنابراین باید او را مبتکر تصوف عشقی دانست.
پس از مولوی هم کسانی نظیر علاءالدوله سمنانی و حافظ و عبدالرحمن جامی و کثیری از عرفا و شعرای ما در رسیدند که عشق را مبنای سلوک گرفتند .اما کار مولوی در بنا کردن مکتب تصوف عشقی در مقابل تصوف خوفی و زهدی یک جهش فوق العاده مهم هم در زندگی شخصی او و هم در تاریخ فرهنگ ما بود. مولوی خود تقابل میان این دو سلوک را برای ما بیان کرده و نشان داده است که آگاهانه یکی را وانهاده و دیگری را برگرفته است:
زاهد با ترس می تازد به پا عاشقان پران تر از برق و هوا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.مناقب العارفین،شمس الدین احمد افلاکی ،ج1،ص219(تصحیح:تحسین یازیچی)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع:کتاب تحفه های آن جهانی (سیری در زندگی و آثار مولانا جلال الدین رومی) به کوشش علی دهباشی
به نظر من بهتر آن بود که بجای عبارت مبتکر تصوف عشقی در حق مولانا، از عبارت مروج تصوف عشقی استفاده می شد. زیرا رابعه، احمد غزالی و روزبهان بقلی از پیشگامان این حوزه بودند.