مراقبه
مراقبه
مراقبه کلمهای عربی است که از ماده رقبه به معنی گردن گرفته شده است و به آن جهت که انسان به هنگام نظارت و مواظبت از چیزی گردن میکشد، و اوضاع را زیر نظر میگیرد، این واژه بر معنی نظارت و مواظبت و تحقیق و زیر نظر گرفتن چیزی، اطلاق شده است.
مراقبه یعنی دستیابی به آگاهی ناب و فارغ از دغدغه های فکری.مراقبه یعنی این که به وجود مجال موجودیت بدهیم(مارتین هایدگر)
مراقبه به دو منظور صورت می گیرد: 1- آگاهی عرفانی 2- آرامش روحی-فیزیولوژیک
چهار عنصر اصلی مراقبه :
- محیط آرام
- شیء یا موضوعی برای تمرکز فکر
- ذهنیت انفعالی و بی تفاوت(مهمترین عنصر)
- حالت بدنی راحت(معمولا بصورت نشسته)
حالت های بدن هنگام مراقبه:
- نشستن به شیوه مصریان
- حالت نشسته آسان
- حالت نشسته ژاپنی
- حالت نشسته کامل
- حالت نشسته لوتوس کامل
زمان مراقبه: روزانه یک یا دوبار به مدت 20تا 30 دقیقه
چگونگی انجام مراقبه:
در مکانی آرام و دور از سروصدا به شکل یکی از حالت های مراقبه باید نشست. ستون فقرات باید عمود بر زمین باشد. معمولا در مراقبه چشم ها بسته میباشند. تنفس ها بصورت شکمی صورت گرفته و با تمام وجود شروع به تنفس میکنیم. برای تمرکز بیشتر بر تنفس میتوان برای هر دم و باز دم از یک تا ده شمرد. تمرکز ذهن باید روی مجرای تنفسی و مخصوصا قسمت ناحیه زیر ناف صورت می گیرد. می توان روی صدای تنفس هم متمرکز شد. بعد از چند هفته میتوان عمل شمارش را حذف نمود و بجای آن از یک کلمه (مانترا) استفاده نمود.
انواع مراقبه:
1- مراقبه تنفسی: اولین گام برای مراقبه و پایه هر مراقبه دیگر است. تنفس رابط میان بدن و روح است.تنفس نزدیکترین رابطه را با حیات دارد. چنگ انداختن به هوا با ششها، چنگ زدن به زندگی است. بنا بر باور چینیها هوا منشأ پیدایش هستی میباشد. طبیعت حاصل هوای متراکم و آسمان حاصل هوای لطیف و باز شده میباشد. در هوا میتوان انرژی های خوب و بد را جست. در مراقبه تنفس، شخص بعنوان مشاهده کننده تنفس عمل میکند که به آن تفکر نظارهای میگویند. در هنگام مراقبه ممکن است افکار، ذهن انسان را منحرف نمایند که باید منفعل بود و جریان آن را در ذهن پذیرفت و به آرامی ذهن را به مراقبه آورد.
2- مراقبه دیداری: تقریبا به همان شکل مراقبه تنفسی صورت میگیرد با این تفاوت که در این نوع مراقبه، تمرکز ذهن روی یک تصویر ( ماندالا ، نماد ، کاسینا ، یانترا ) است که گاه با چشمان باز و گاهی با چشمان بسته صورت میگیرد.
گل یا شعله شمع میتواند موضوع مناسبی برای این نوع مراقبه باشد. از دیگر موضوعات مراقبه دیداری: چهارعنصر(آب، خاک، آتش، هوا) ، چهار رنگ(آبی، زرد، قرمز، سفید)، نور و فضا می باشند.
شیئی که مورد مراقبه قرار میگیرد نماد محسوب میشود. نمادها از طنین بالایی برخوردارند. نماد تمامی تارهای روح انسان را یکجا به ارتعاش درمیآورد در حالی که گفتار، هر بار فقط یک فکر را برمیگزیند. نماد رو به درون دارد در حالی که زبان رو به بیرون. قویترین نماد نور است. مشهود بودن و قابل روئیت بودن تنها یکی از تواناییهای نور است. هر آن چه در دنیا وجود دارد نور او را منعکس میسازد.
باید از مراقبه لذت برد. این لذت در دسترس همگی است، چه آن کارمندی که در اتاق سیمانی و شیشهای نشسته و چه آن زارع و ملوانی که با عناصر طبیعی در تماس مستقیم قرار دارد.
حتی یک نقاشی نیز میتواند موضوع مراقبه قرار گیرد. هر چیزی صرفا نماینده چیزی که هست، نیست بلکه نماد و بیانگر معنای وسیعتری میباشد.
3- مراقبه شنیداری: طبیعت منبعی غنی از صداهای مناسبی برای مراقبه است. حرکت آب، زمزمه نهر، همسرایی جیرجیرکها، وزش باد روی علفزار یا حتی صدای تنفس که همیشه در دسترس انسان است.
موسیقی معمولا خون و اعصاب را یا تحریک میکند یا به آن آرامش میبخشد. گوش دادن به موسیقی میتواند گونهای مراقبه شنیداری محسوب گردد. کسانی که به نواهای مختلف حساس باشند، به وسیله موسیقی با مراحل مختلف هوشیاری عرفانی تماس پیدا میکنند. از میان تمام هنرها، موسیقی سریعتر و نافذتر حالات معنوی را منتقل میکند. موسیقی میتواند گوش درون را باز نماید. اسرار موسیقی را کسانی درک میکنند که به موهبت الهی بودن آن پی برده باشند. بعضی از فرق صوفیه با موسیقی میرقصند، این رقصیدن نوعی مراقبه حرکتی است.
مطالبتان خیلی خوب بود اگر دلالیل استفاده از برخی عناصر و نمادها مانند عناصر چهارگانه، شمع، گل و...را (در صورتی که در منبع فوق الذکر به آن اشاره شده است )ذکر نمائید ممنون می شوم.