رسول جعفریان: خصلت های منفی تاریخ ایران در حال تکرار است!
حجتالاسلام و المسلمین رسول جعفریان، مورخ برجسته ایرانی در گفتوگو با شفقنا، با بیان اینکه ایران هنوز وارد دنیای بعد از دنیای قدیم نشده است و هنوز قرن ۵ و ۶ را تکرار میکند، برخی مشکلات و ریشه تاریخی بدفهمیهای موجود در ایران را تشریح کرد و زمان فعلی ایران را قابل مقایسه با دوره پایانی صفویه دانست.
جعفریان دوره شاه عباس را نقطه اوج و مهمی در تاریخ گذشته تشیع خواند و تصریح کرد: اگر ما به این اصل اعتقاد داشته باشیم که یک مجموعه بزرگی به نام ایران وجود دارد که تشیع هم در حول آن شکل گرفته و بدون آن حرف مستقل ندارد و شیعه دارای قدرت و اصولی است که از خود در جامعه ایجاد میکند، لذا همان حرفهایی است که در زمان شاه عباس زده میشد یعنی ما به نوعی آدم صفوی هستیم و این حرف چندان عجیب نیست.
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه تهران بیان کرد: ما باید بدانیم که این داد و ستدهای فکری در روحیات مردم ایران و نوع زندگی آنها چه تاثیری داشته است که حدود هزار سال است همچنان روی اصول ثابت ماندهایم و هزار سال دیگر هم خواهیم بود. بدون شک آینده هم به همین شکل خواهد بود، یعنی دوره شاه عباس و فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه تکرار خواهد شد. چرا که موجهای فکری ۴۰-۳۰ سال اخیر مشابه دورههای قبل است و ما همواره زیر نظر و تحت فشار یک سری تجربههای عملی – فکری جا گرفته در جامعه هستیم.
این استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ در ادامه، برپایی جشن نوروز در شیراز را هم نمونه این مطلب دانست و گفت: اگر عید نوروز به محرم بیفتد، قطعا ما هم همانند زمان شاه عباس عمل میکنیم، یعنی سه روز عزا میگیریم و بعد به تعطیلات میپردازیم زیرا با اینکه ۲۰ سال با نوروز درافتادیم، باز هم به نقطه اول بازگشتهایم و دوست داریم مراسمی که در زمان محمدرضا شاه در فارس برگزار میشد، مجددا تکرار شود.
او با بیان اینکه ما باید از دورههایی
که خوب مدیریت کردیم، الگو بگیریم، اظهار کرد: شاه عباس یک الگوست. شاه عباس نگاه فرا
ایرانی داشت. او اولین پادشاه ایران بود که فرق بین پروتستان و کاتولیک را فهمید. وی
در سوالی از کشیشان فرنگی که در دربارش بودند میپرسد که کدام یک از شما به ما نزدیکتر
هستید که کاتولیکها میگویند که چون شما مهر میگذارید، ما به شما نزدیکتر هستیم اما
شاه عباس تاکید میکند که مهر برای این است که ما در برابر خدا سجده کنیم و پیشانی
خود را بر خاک بگذاریم. ما به پروتستانها نزدیک هستیم. شاه عباس وقتی دید ایرانی نمیتواند
تجارت جهانی کند ارامنه را وارد مدار کرد. این مشکل ایرانی است که نمیتواند از خانهاش
بیرون برود. اگر برود توان بالایی دارد. حالا البته رفتهاند به فرنگ و این آینده خوبی
را برای تفکر ایران نوید میدهد. ایرانیها در فرهنگ جهانی میتوانند مؤثر باشند. اما
ما در زمان صفویه و قاجار، یک متریمان را میدیدیم و شاه عباس از این مسأله رنج میبرد.
جعفریان در پاسخ به این سوال که ایران در دوره ۳۰ ساله اخیر به کدام دوره نزدیکتر شده است؟ تصریح کرد: من در یادداشتی نوشتم که ما خیلی زود به دوره آخر صفویه میرسیم. چرا که هر روز مذهبیتر میشویم اما بنا نیست حکومتی که مذهبی میشود، هر روز سماجت بیشتری برای مذهبی شدن کند زیرا حکومتهای مذهبی این وضعیت را دارند که وقتی میبینند به نام دین آمدهاند، به مردم میگویند که ما متدینتریم این خصلتی است که اوضاع را متعصبانهتر میکند و وقتی گنجایش نداشته باشد نسل جدید را از دین بیزار میکند. میبینید که ما همانند دوره آخر صفوی به خواب دیدن و غیبت گفتن و استخاره کردن میپردازیم. بحثهای ظهور که نیمه آخر صفوی خیلی باب شده بود حالا بین ما باب شده است. فلان روحانی را میبینید در منبرهایش چه قدر از ظهور میگوید. برخی از اینها گویا ایدئولوگ ایران امروزی شدهاند. با اینکه من میدانم، روحانیون فراوانی هستند که این افکار را قبول ندارند. اما به هر حال توده مردم به اینها گرایش دارند.
این مورخ برجسته با تاکید بر اینکه ایران آن طور که همه تصور میکنند واحد نیست، بیان کرد: ایران یک فرهنگ واحد دارد که با مشارکت اقوام مختلف پدید آمده است. عربها و ترکها و هندیها در آن سهیم هستند که یا ما فرهنگ را از آنها اقتباس کردیم یا آنها به ایران آوردند. اما از لحاظ داخلی فرهنگ منسجمی است کما اینکه ملت ایران هم انسجام شگفتی دارد.
او با بیان اینکه ایران همانند سیمهای برق فراز و نشیب دارد و هر بار که فرود میآید دوباره اوج میگیرد، گفت: البته من معتقدم که قرن ۵ ایران دیگر تکرار نشده است. دوره سلجوقی بدون شک یکی از بهترین دورهها به لحاظ تمدن و عقل است اما ما از یک حدی بالاتر نرفتیم و زمانی که در غرب یک انفجار علمی رخ داد، ما این رخداد را نداشتیم و هنوز وارد دنیای بعد از دنیای قدیم نشدهایم. در بهترین حالت هنوز قرن ۵ و ۶ را تکرار میکنیم و گاهی هم افت داریم. به نحوی که متون قرن ۵ و ۶ ما، به مراتب علمیتر از قرن ۷ و۸ است. مفهوم علم هنوز بین ما خام است. قدرت علم در میان ما شناخته شده نیست چون مفهوم علم را درست درک نمیکنیم. همین که در امور تقدیرگرا هستیم معنایش این است که علم و دانش را نشناختهایم تا بتوانیم بر دنیا و اطراف خودمان تسلط داشته باشیم. عقبماندگی همین جا پشت این حرفها و در همین نزدیکی ما پنهان شده است.
و در پایان افزود: من تصور میکنم که امروز هم به دوره صفوی بازگشتهایم و یک جریان خرافه در لباس تصوف و زهد که باطنش آرام آرام به سمت تشیع تغییر هویت داده، دوباره شروع شده است. ما باید وضعیت فرهنگی جامعه را مدیریت کنیم و اسیر آنچه صرفا از قبل بوده نشویم. سنتگرایی در همه حالات آن خوب نیست. ما برای ماندن راهی جز تحول نداریم، تحولی آگاهانه و مدبرانه که بتواند مسیری روشن را برابر ما باز کند.
-------------------