روح هنر اسلامی
گرچه وحدت خود یک حقیقت کاملاً عینی است لکن به نظر انسان یک مفهوم ذهنی و
انتزاعی جلوه میکند. این امر و نیز یکی دو عامل که از روحیه و طرز تفکر
مردم سامینژاد بر میخیزد علت انتزاعی بودن هنر اسلامی است.
بنا به نظر اسلام که اساس آن در شهادت اول "لا الله الا الله" بیان شده است ؛ منشأ هرگونه خطا از این سرچشمه می گیرد که نسبی و مقید، به عنوان مطلق تلقی شود . بنابراین به آنچه نسبی و مقید است یک استقلال وجودی داده شود که در واقع از او نیست و فقط متعلق به مطلق است. حال همان خیال و بصورت دقیقتر وهم است که انسان را به این اشتباه می کشاند.
مسلمانان در هنر تصویری یکی از انواع آشکار و مسری این خطا را می بینند، زیرا به نظر آنان حتی اگر یک تصویر نمودار و مبین الوهیت نباشد باز هم باعث اشتباه بین دو مرتبه از واقعیت می شود. مثلاً در مورد تصویر یک حیوان واقعیتِ پایینترِ سنگ مرده واقعیتِ برترِ گوشت و خون زنده را غصب می کند.
دارویی که این گیجی و اشتباه را علاج میکند، حکمت است که هر چیز را در جای خود قرار می دهد.
در هنر، بکار بردن حکمت یعنی درک این حقیقت که هر اثر هنری باید طبق قوانینی که بر موادی که از آن ساخته شده است حکم فرمایی می کند، ساخته و پرداخته شود و این قوانین باید بیان شود و آشکار باشد نه اینکه کتمان شود و در حجاب مستور ماند...
همچنین مطابق با قول استادان اسلامی که مؤیّد این امر است، می توان گفت که هنر عبارت است از ساختن و پرداختن اشیاء مطابق با طبیعت و فطرت آنها که بالقوه زیبا است چون از دست خداوند آمده است.پس هنر یعنی "ماده را شرافت و اصالت بخشیدن"
این ها اصولی است که میتوان در صنایع و هنرهای فرعیتر نیز یافت.
+ برگرفته از مقاله The spirit of Islamic Art » به قلم Titus Burckhardt که در مجلة Islamic Quarterly ,Vol . I, No 4,1954 به چاپ رسیده است.
ممنون