بودیسم: دلبستگی و دل نابستگی
بوداییان بیهودگی هرگونه دلبستگی را می آموزانند ودلبستگی ها را ریشهٔ همهٔ رنج ها می دانند. مادامیکه دلبسته بمانیم نومیدانه خواهیم زیست.
از سه حالت دلبستگی سخن می گویند: "دلبسته٬ دل نابسته٬ عاری از دلبستگی." حکایت زیبایی را تعریف می کنند که نشان دهندهٔ این معناست. باید خود را در گوشه ای بسیار دورافتاده و تنها مجسم کنید که باید از مسافتی بسیار دور آب آورد...
پس از کار سخت روزانه در آفتاب سوزان به سراغ ظرف آب می رویم. ...می خواهیم بنوشیمش می بینیم مورچه ای در ملاقه وجام ما افتاده است . خشمگین می شویم که چگونه این مورچه جرات کرده که این حق را به خودش بدهد تا در جزیرهٔ ما٬ زیر درختهای ما٬ به درون ظرف ما و توی ملاقهٔ ما بیاید؟ پس بی درنگ مورچه را زیر انگشت خود له می کنیم.
" دلبسته ”
یا لحظه ای مکث می کنیم ومی بینیم که حتی برای مورچه ها هم روز داغی ست و مورچه به حکم غریزه به تنها جای خنک و مرطوب و راحتی که توانسته بیابد پناه آورده. می بینیم که مورچه واقعا به آب و درختها و ملاقه و آب ما که صدمه ای نزده است. با این نگرش ژرف اخلاقی٬ از گوشهٔ ملاقه آب می نوشیم .و آن را در جای خنک خود قرار می دهیم و با دقت رویش را می پوشانیم.
" دل نابسته ”
یا اینکه وقتی مورچه را درظرف می بینیم اصلا به این فکر نمی افتیم که چه چیز متعلق به ما٬ چه چیز متعلق به مورچه٬ چه چیز اخلاقی ٬ وچه چیزی غیر اخلاقی است. واکنش ما فراتر از اخلاقیات است. طبیعتا یک تکه قند هم به مورچه می دهیم.
" عاری از دلبستگی ”
|کتاب:آدمیت | لئو_فلیچه بوسکالیا | مترجم: گیتی_خوشدل
گروه سوم را بنظرم بهتر است وارسته بنامیم.