تواضع از منظر شیخ اجل سعدی و فرهنگ اسلامی
تواضع از منظر شیخ اجلّ سعدی شیرازی و فرهنگ اسلامی
استاد سخن سرای فارس به عنوان یک مصلح اجتماعی، بوستان را در ده باب و به منظور اصلاح و تربیت نگاشته است. هرچند که خود هدف از سرودن بوستان را تحفه ای برای دوستان می داند. روانی اشعار و ذوق منحصر به فردش در گزینش موضوعات، سبب اوج این شاعر نامی در طی قرن ها شده است.
تواضع چهارمین باب بوستان است. پیش از مطالعه این موضوع برخی سوالات ذهن را به خود مشغول می دارد:
تواضع چیست؟ دامنه و محدوده تواضع تا کجاست؟ آیا تواضع در برابر تمام اقشار جامعه امری پسندیده محسوب می شود؟ آیا فرد متواضع مورد سوء استفاده برخی افراد جامعه قرار نمی گیرد؟ تواضع و عزّت نفس چه رابطه ای با یکدیگر دارند؟ در قرآن و احادیث، تواضع چه جایگاهی دارد و با چه الفاظی بکار رفته است؟
در فرهنگ لغت دهخدا تواضع در این معانی بکار رفته است: وضیع شدن، فروتنی نمودن، فروتنی کردن، نرم گردنی و خواری نمودن، خود را فرونهادن، فروتنی، نرمی، نرمی کردن، افتادگی، شکسته نفسی، خفض جناح، خضوع و فروتنی و فرمانبرداری، تذلل و تخاشع، ضد تکبر.
مصادیق انسان متواضع درحکایت های بوستان:
- بندگی در مقابل خداوند
- متواضع مقابل حریص، جهانسوز و سرکش
- ضدّ دیو
- حقیر دیدن خویش
- نیستی خویش
- افکنده داشتن تن و جسم
- خود را مستحق بلا دانستن
- عدم تکبّر
- خوش اخلاقی و عدم تند خویی
- دیگران را به چشم حقارت ندیدن
- عدم عیب جویی و سرزنش دیگران
- عدم تکیه بر طاعت و عبادت خویش
- اظهار عجز و مسکینی بر آستان دوست
- عذر تقصیر طاعت آوردن در بارگاه الهی
- عدم دلیری در پیشگاه بزرگان
- سازش با دیگران
- صبر بر جفای نادان
- فروگذاشتن نام و فردیت
- فروخوردن خشم
- سکوت در برابر سنگ ملامت کنندگان
سعدی عزّت نفس را در وصول به کمالات والای معنوی می بیند نه در جایگاه اجتماعی افراد و برخورداری از نعمت و ثروت. تواضع عامل رشد انسان ، زمینه ساز افزایش صبر و تحمل افراد و مقدمه آموزش علم و ادب است.
در فرهنگ اسلامی کلماتی هم ردیف تواضع به کار رفته است از آن جمله: خضوع، خشیت، خشوع. هر چند اختلاف معنایی ظریفی میان آن ها وجود دارد. در قرآن کریم واژه تواضع به کار نرفته است اما واژگان و تعابیر دیگری وجود دارد که تقریباً همین معنا را میرساند. مانند خشوع، خشیت، إخبات، ذلّت، و خفض جناح، هون.«وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الأرْضِ هَوْنًاوَإِذَاخَاطَبَهُمُا الْجَاهِلُونَ قَالُواسَلامًا»(سورهفرقان،آیه63)
شاید آوردن برخی احادیث در باب تواضع هم خالی از لطف نباشد:
هر که نعمتى دارد درمعرض حسد است مگر آنکه تواضع دارد.
هر که براى خدا فروتنى کند خدایش رفعت دهد و هر که تکبر کند خدا او را پست کند.
هر انسانى در سر خویش حکمتى دارد که به دست فرشتهایست وقتى تواضع کند فرشته را گویند حکمت او را بر آر و چون تکبر کند به فرشته گویند حکمت او را فرو بر.
عاقل آن است که با سبکسر بردبارى کند و از ستمگر درگذرد و با زیردستان تواضع کند و از زیردستان در راه نیکى سبقت جوید و چون خواهد سخن کند بیندیشد اگر نیک باشد بگوید و بهره برد و اگر بد باشد سکوت کند و سالم ماند.
همنشینى با فقیران از لوازم تواضع است.
با استاد و با شاگرد خود تواضع کنید و با دانشمندان سرکش مباشید.
بهترین کارها سه چیز است، تواضع به هنگام دولت و عفو به هنگام قدرت و بخشش بدون منت.
سعدی مضامین خویش را در قالب داستان هایی از عرفا و اشخاص مورد اعتماد جامعه می آورد. در دومین حکایت باب چهارم بوستان داستانی از بایزید نقل می کند که پس از گرمابه طشتی خاکستر بر سر و صورتش ریخته می شود و این عارف از آنجا که خود را لایق آتش می داند به خاطر ریختن خاکستر خدا را شکر می کند. در این حکایت، تأسی و تشبه بایزید به رفتار پیامبر(ص) را در مقابل فرد یهودی که همین کار را با پیامبر پیوسته تکرار می کرد به ذهن می رساند. هر چند دو تفاوت عمده میان این دو حکایت وجود دارد اما مشابهت هایی نیز دارند. اول این که شخص یهودی آن کار را از روی کینه و دشمنی انجام می داد. دوم این که هدف پیامبر(ص) گذشته از تواضع، ترویج دین و جان گرفتن درخت نوپای اسلام بود.
در فرهنگ اسلامی همواره دو جبهه وجود داشته است در مقابل«أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ»تعبیر «رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ» و در برابر«أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ» عبارت «أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ» خودنمایی می کند.
شاید در سلوک عرفا شدّت و حدّت لازم در مقابل نا اهلان زیاد احساس نشود اما روش ایشان در برخورد و مواجهه با این قشر از افراد متفاوت است. پاسخ های کوبنده، طرد اشخاص، انزوا و گوشه گیری، سد هایی در برابر سوء استفاده ی اشخاص متواضع است.
محسن شرفی