در باب عرفان اسلامی یا عرفان مسیحی یا عرفان بودایی به طور کلی داوری نمیکنم اما میتوانم بگویم که عارفی را بیشتر میپسندم که این چند ویژگی را داشته باشد و این ویژگیها در بسیاری وجود ندارد.
اولین ویژگی داشتن نگاه کریمانه به انسانهاست. من نمیتوانم بپذیرم عارفی که معتقد است «الطُّرُقُ إلَی اللهِ بِعددِ أنفُس الخلائق»، به محض اینکه با اعتراض کسی مواجه میشود بگوید: «خربطی ناگاه از خَرخانهای / سر برون آورد چون طعّانهای»[بیتی از دفتر سوم مثنوی]؛ یا اینکه وِرد زبانش دشنامهایی چون غَرخواهر باشد.[در مناقبالعارفین آمده: مولانا چون از کسی رنجیدی و مکابره او از حد شدی غیرِ غَرخواهر(فحش ناموسی) نگفتی.]
نهایت بدبینی باید این باشد که من انسانهای خطاکار را
جشن فروردگان نام جشن ده روزه ای است که از بیست و پنجم اسفند ماه تا پایان پنجمین روز اندرگاه[پنج روز گرامی آخر سال در گاهشماری ایران باستان] برپا می شد و ویژه ستایش و بزرگداشت فروردهای [روان نیاکان] درگذشتگان و پارسایان بود.
گاهنبار* نام هر یک از جشنهای ششگانه آفرینش است که در زمانهای معینی در درازای سال برگزار می شود. اسطوره آفرینش در اساطیر ایران چنین است که اهوره مزدا آفریدگان خود را در شش بار می آفریند: