عنوانی که برای اشاره به موقعیتی که استاد مصطفی ملکیان دارد انتخاب کرده بودم «قدیس در تهران» بود؛ این عنوان برای برخی از مخاطبان عرفان خراسان مایه ی تأمل بود. نوشته پیش رو می کوشد تا این ابهام را روشن کند.
عنوانی که برای اشاره به موقعیتی که استاد مصطفی ملکیان دارد انتخاب کرده بودم «قدیس در تهران» بود؛ این عنوان برای برخی از مخاطبان عرفان خراسان مایه ی تأمل بود. نوشته پیش رو می کوشد تا این ابهام را روشن کند.
"یک فرد هر چه که می تواند باشد، باید باشد. او باید با سرشت خود صادق باشد. این نیاز را می توانیم نیاز به خودشکوفایی بنامیم؛ یعنی گرایش او در جهت شکوفا شدن آن چیزی که بالقوه در وی وجود دارد. این گرایش را می توان تمایل به تکوین تدریجی آن چه که ویژگی فردی شخص ایجاب می کند و شدن هر آن چه که شخص شایستگی شدنش را دارد تعبیر کرد." (مزلو)
گل یا پوچ؛ مسئله این است!
همه ما سیزیف را میشناسیم، فرد نام آشنایی است. هر روز از کنار او رد میشویم، گاه به نشانه همدردی دستش را میفشاریم و گاه برایش سری تکان داده و به حالش تأسف میخوریم ولی دلشادیم از اینکه چون او نیستیم یا حداقل اینگونه گمان میکنیم!
هیچ رهایى بدون رهایى جامعه ممکن نیست. (تئودور آدورنو)
۱- چگونه معنویت ممکن است؟ چه کسى معنا را اختراع کرد؟ چه کسى نخستین بار این پرسش را که «آیا زیستن معنایى دارد؟» برسر زبان ها انداخت؟
احمد غزالی (۴۵۲ - ۵۲۰ ه.ق) از عارفان نامی مکتب خراسان می باشد، او متولد توس بوده و خراسان خاستگاه اصلی تعالیم او به شمار می رود. او هم چون منصور حلاج از جمله عارفان عاشقی است که اساس سیر و سلوک خود را بر عشق استوار ساخت و نیز با پیروی از مکتب سُکر، که بایزید بسطامی (متوفی 261 ه.ق) آن را بنیان نهاد نخستین کسی بود که مذهب تصوف عاشقانه را در خراسان شرح و بسط داد و با تأثیری که بر شعر عاشقانه صوفیانه نهاد حوزه ادبیات عرفانی فارسی را متحول ساخت.5
سال 1945 در نجع حمادی -شهری در جنوب مصر- مجموعه 13 جلد کتاب خطی از جنس پاپیروس به زبان قبطی متعلق به قرن چهارم میلادی در خمرهای گلی کشف شد که بیش از دو جلد آن توسط زنی روستایی سوزانده شد. کتابهای باقیمانده از خمره، طیف وسیعی از آثار گنوسی، هرمسی و حتی بخشی از جمهور افلاطون را شامل میشود که تعداد رسالههای آن بدون احتساب رسالههای تکراری، 45 رساله است که چهار رساله آن عنوان "انجیل" بر خود دارد و عبارتند از: انجیل حقیقت، انجیل توماس، انجیل فیلیپ و انجیل مصریان. لازم به ذکر است که پیش از کشف خمره یاد شده، انجیل دیگری نیز به نام انجیل مریم در نجع حمادی کشف شده است که همه رسالههای آن مضامین گنوسی دارد. در این بخش تنها به معرفی انجیل توماس پرداخته میشود.
همانطور که در مطالب قبلی به معرفی نظریه جهان هولوگرافی پرداختیم در این پست به بررسی آن در راستای نظر عرفای شرقی از جمله شیخ محمود شبستری می پردازیم.
جهت یادآوری مطالب گذشته : "برطبق این نظریه محسوسات این عالم و هر آنچه در آن است، تنها سایه ها، توهم و تصاویر شبح گونه ای از واقعیتی دور از دسترس هستند که قرن ها پیش عرفای بزرگ و عارفان ایرانی تحت تأثیر اندیشه شهودی این جنبه از واقعیت را دریافته اند. در این پژوهش ضمن بیان جهان هولوگرافیکی، به مقایسه این ایده با دریافت های شهودی شیخ محمود شبستری و تأثیر فرضیه مثل افلاطونی در شکل گیری این ایده در میان عرفای اشراقی می پردازیم."
حقیقت ذکر و آثار آن
طبیعت نفسانی ، انسان را از هدفش دور ساخته ، توجه به نفس و مطامع آن وی را از مسیر منحرف میسازد تا آن جا که قلب را که باید حاکم بر وجود باشد ، مملو از کثافت اغیار مینماید. کارکرد ذکر این است که این ماسوی الله را از دل انسان میزداید و دوباره آن را با روح الهی ، حیاتی دوباره بخشیده و معنویات را حاکم بر جسم و جان آدمی میسازد.
روحی فداک ای محتشم لبیک لبیک ای صنم
ای رای تو شمسالضحی وی روی تو بدرالظلم
از باد و آتش نیستی تو آب و خاکی چیستی
جم را بگو تا کیستی او را روانی ده ز شم
چون عشق را ذات آمدی نفی قرابات آمدی
چون در خرابات آمدی کم کن حدیث خال و عم
گیرم کرم وقت کرب ز اهل عجم باشد عجب
باری تو هستی از عرب این الوفا این الکرم
بنابر آیات قرآن کریم ، هدف از خلقت ، عبادت تمام مخلوقات بیان گردیده است. عبادت در شکل عامش ، تمامی موجودات از انسان تا جمادات ، از زمین تا آسمان را فرا میگیرد. به نظر میرسد هدف از عبادت ، یادآوری خداوند متعال باشد ؛ این یادآوری که از آن به ذکر تعبیر میشود نه تنها محدود به زبان نمیگردد بلکه ساری در تمام عالم وجودی انسان و خلقت است.
مقدمه: [به نقل از سایت آیت الله سیدان و وبلاگ مهدی نصیری] حجة الإسلام دکتر احمد احمدی - ریاست سازمان سمت - در دیداری که با حضرت آیت الله سیستانی از مراجع تقلید داشتند (1392/4/17)، نظر ایشان درباره ی فلسفه و عرفان را چنین نقل کردند: «نتیجه بحث و بررسی و دگرگونی در علوم انسانی باید این باشد که در قالب عمل و اجرا درآید و از طریق دانشگاه ها به سرتاسر جامعه سرایت کند و تحول ساز باشد و گرنه چه فایده ای دارد؟ مثلا تدریس فلسفه که عموما هم تدریس فلسفه ملاصدراست و آن هم با آراء منحرف محی الدین آمیخته است و در باب معاد هم مشکل دارد چه نتیجه ای دارد؟»
استاد سیدحمیدرضا میرعظیمی از خبرگان حوزوی، عضو هیئت علمی و مدیر گروه دانشگاه تهران از مدرسان با سابقه دروس علوم اسلامی به خصوص فقه و عرفان در تهران هستند. آشنایی بنده با ایشان به سال 1378 تا کنون بر می گردد و در این مدت بخشی کوچک از آموزه ها و تحلیل های ایشان در بنده تأثیری چشمگیر داشته است و از این فرصت استفاده کرده، مواردی از مطالب ایشان را با لطف حق کریم در اینجا طرح خواهیم کرد. محور بحث های ایشان در بسیاری از مسائل عرفان اسلامی این است که عرفان اسلامی در قرآن کریم و احادیث ائمه شیعه- درود خدا بر ایشان باد- سرچشمه گرفته و البته در بسترهای گوناگون زمانی-مکانی تغییرهایی کرده و شناخت این اصل و آن تغییرات موجب آشنایی با این گونه پدیدارها خواهد شد. این یادداشت تحلیلی است موجز بر زاویه ای از بحث ملامتی گری در عرفان و تصوف به معنای عام آن:
مولانا در خصوص دوزخ و کافران چنین فرمود:
"این کافران که در کفرند، آخر در رنج کفرند و باز چون نظر میکنیم آن رنج هم عین عنایت است، چون او در راحت، کردگار را فراموش میکند، پس به رنجش یاد کند.پس دوزخ جای معبد و مسجد کافران است، زیرا که حق را درآنجا یاد کند.
اهل دوزخ در دوزخ خوشتر باشند که اندر دنیا؛ زیرا که در دوزخ از حق باخبر باشند و در دنیا بیخبرند از حق؛ و چیزی از خبر حق شیرینتر نباشد. پس آنچه دنیا را آرزو میبرند برای آن است که عملی کنند تا از مظهر لطف حق باخبر شوند، نه آنکه دنیا خوشتر است از دوزخ.
سهراب سپهری (۱۳۰۷ کاشان–۱۳۵۹ تهران) از چهرههای معنوی قرن بیستم است که دکتر سروش
دباغ، یکی از مهمترین کسانی است که به معنویت او توجه کرد، و از او به عنوان "عارف مدرن"
نام برد، و در هشتم خرداد ماه سال جاری از یکی از مهمترین کتابهای خود با عنوان
"در سپهر سپهری" با حضور مصطفی ملکیان و نیما افراسیابی رونمایی نمود.
بررسی عرفان خیام
ظهیر الدین ابوالحسن علی بن زید بیهقی که عصر خیام را درک کرده...از امام محمد بغدادی روایت زیر را در مورد خیام ذکرمی کند:(حکیم الهیات شفا را مطالعه کرد،چون به فصل واحد و کثیر رسید، خلالی میان کتاب گذاشت و گفت: جماعت را بخوان تاوصیت کنم. چون اصحاب گرد آمدند وصیت کرد و به نماز برخاست دیگر چیزی نخورد و نیاشامید تا نماز خفتن بگذاشت و به سجده رفت و در سجده چنین گفت:«اللهم ان رأفتک علی مبلغ امکانی فاغفرلی فان معرفتی ایاک، وسیلتی الیک»و جان به جان آفرین تسلیم کرد .)